کد مطلب:117155 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:363

شناخت رحمت











راغب اصفهانی در لغت نامه ی قرآنی خود رحمت را اینگونه معنی كرده است: «الرحمه رقه تقتضی الاحسان الی المرحوم و قد تستعمل تاره فی الرقه المجرده و تاره فی الاحسان المجرد عن الرقه نحو: رحم الله فلانا. و اذا وصف به الباری فلیس یراد به الا الاحسان المجرد دون الرقه و علی هذا روی ان الرحمه من الله انعام و افضال.»[1].

«رحمت، عاطفه ی شدید و مهر و رافت فراوانی است كه موجب نیكی كردن به مرحوم می شود. و این كلمه گاه تنها به معنی عاطفه به كار می رود و گاهی هم تنها به معنی احسان استعمال می شود، مانند: خدای فلانی را رحمت كند. هنگامی كه باریتعالی به صفت رحمت وصف می شود،

[صفحه 31]

تنها احسان موردنظر و مقصود است و بر این اصل روایت شده است كه، رحمت از ناحیه ی خداوند تنها دهش و فضل و بخشش است.

با توجه به معنای دقیق رحمت، امام علی (ع) مطلق فضل و بخشش و احسان پروردگاری را نصیب جوانمردی می داند، كه شهوات را از خویشتن دور كند. و زنگار و غبار هوی و هوس نفس را از آئینه ی دل بزداید. و هرگز به پیروی از هوای نفس و خواهش حرام و ناپسند دل اقدام نكند. چرا كه مبارزه ی با نفس و بازداشتن وی از انجام نافرمانیهای خداوند، كاری بس دشوار است. و نفس آدمی به اقتضای طبیعت سركش و كنود خود همواره شیفته و مشتقاق گناه است. و به فرموده ی حق تعالی جل شانه:

و اما من خاف مقام ربه و نهی الفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی.[2].

«و اما هر كس كه از مقام عظمت و كبریائی و قداست پروردگارش بیمناك باشد، و در نتیجه ی این خشیت از خداوند نفس خود را از آرزوهای شیطانی و حرام بازدارد، به تحقیق بهشت جایگاه اوست.»

آنها كه عظمت و كبریائی، قدرت و جبروت و لطف و رحمت بی نهایت آفریدگار جهان را با همه ی هستی خود درك كرده اند، در برابر آن همه عظمت و قدرت و سطوت خداوندی از انجام گناه، اگر چه اندك و ناچیز، بیمناكند. و بدانگونه كه قرآن ایشان را وصف می كند، می گویند:

انی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم.[3].

«به تحقیق كه من اگر نافرمانی پروردگار كنم، از عذاب دردناك

[صفحه 32]

روز بزرگ (قیامت) بیمناكم.»

بی گمان آنها كه حرمت فیوضات پیوسته ی خداوند و عظمت و رافت و قدرت پروردگار را پاس می دارند، جوانمردان با شرافتی هستند كه از رحمت خداوند برخوردار می شوند. چرا كه اینان به فرمان خدای خویش درآوردگاه مخوف پیكار با نفس و خواستهای شیطانی او فراهم آمده اند و با تمامی قدرت و توان فكری، عقلی و ایمانی خود به مبارزه ی با نفس پرداخته اند، كه به فرموده ی پیامبر اكرم (ص) بزرگترین جهادها، پیكار با نفس است، آنجا كه فرمود:

افضل الجهاد ان یجاهد الرجل نفسه و هواه.[4].

«بزرگترین و برترین جهاد، آن است كه انسان با نفس و هوس خود پیكار كند.»

فرا راه تكامل و تعالی انسان از سوی دشمن درونی وی یعنی نفس و دشمن بیرونی یعنی شیطان موانعی پدید آمده است، كه ضد تكامل و ترقی انسان می باشد. و این موانع انسان راهی مقصد كمال را از دستیابی به هدف بازدارد. عوامل بازدارنده از كمال و تعالی كه از سوی دشمنان داخلی و خارجی انسان در گذرگاه تكامل وی فراهم آمده است بی شمار و فراوان است، ولی پیامبر این اسوه ی حقیقی تكامل و تعالی انسانی سه عامل بازدارنده را خطرناكتر شناخته و به پیروانش معرفی فرموده است:

اخاف علی امتی من بعدی ثلاثا: ضلاله الاهواء و اتباع الشهوات فی البطون و الفروج و الغفله بعد المعرفه.[5].

[صفحه 33]

«بر امت خود از سه امر بیمناكم: گمراهی و بیراه شدن هوسها، پیروی از خواهشهای شكمها و فرجها و غفلت پس از معرفت.»

سختی مبارزه با نفس خواهشهای آن را و قدرت و كشش و جاذبه ی تمایلات نفسانی و شهوانی را، كسانی درك می كنند كه در این پیكار مقدس و خطرناك شركت كرده اند. آنان نیك می دانند كه جهاد با نفس، نفسی كه آرزومند به گناه و شیفته ی عصیان و سركشی است، چندان ساده و آسان نیست. و اگر گاهی دچار ضعف و سستی می شود، در پی فراهم آوردن امكانات و زمینه ی مساعد برای حمله و هجوم و ارتكاب گناه است. و در همه حال سركش و پرخاشگر و لغزاننده ی آدمی است، جلال الدین مولوی نفس آدمی را نیكو تصویر كرده است، آنگاه كه می گوید:


نفست اژدهاست او كی مرده است
از غم بی آلتی افسرده است


گر بیابد آلت فرعون او
كه به او همی رفت آب جو


آنگه او بنیاد فرعونی كند
راه صد موسی و صد هارون زند


می كش او را در جهاد و در قتال
مردوار الله یجزیك الوصال[6].


اژدهای غران نفس همواره می غرد و می خروشد و هرگز سر سازگاری و آرامش ندارد، و در نخستین لحظه ی غفلت، آدمی را به ورطه ی هلاك و سقوط در عذاب جهنم می افكند. اینكه پیامبر اسلام به حال پیروان

[صفحه 34]

خویش بیمناك است، از كارآیی و توانمندی و فریبندگی نفس آدمی است.

و ابزار و آلتهای خطرناك و موثری چون شكم و شهوت و جاه طلبی و غرور و ریا و خودخواهی كه در اختیار نفس است. این ابزار جنگی و این سلاح های مرگ آفرین و گمراه كننده كه در دست نفس است، از قدرت جاذبه ای برای فریب انسان برخوردار است كه به آسانی نمی توان در برابر آنها مقاومت كرد. و با دارائی اینهاست كه نفس قدرتمند است و فراخواندن و كشش انسان به سوی گناه پیروز و موفق. اینجاست كه امام علی (ع) دستیابی به رحمت و لطف و احسان مطلق پروردگاری را نصیب و حاصل تلاش كسانی می داند، كه در چنین پیكاری عظیم و خطرناك پیروز و سربلند از آوردگاه جهاد با نفس برآیند. و در پناه رایت توحید و ایمان و اعتقاد به معاد به قله ی رفیع تقوی و اخلاص صعود كنند. چرا كه منطق وحی رهائی از گناه و پیروزی بر نفس (دشمن درونی) و شیطان (دشمن بیرونی) را در سایه ی تقوی و ایمان به خداوند ممكن می داند، به مدلول:

و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوكل علی الله فهو حسبه.[7].

به فرموده ی امام علی (ع) هر كس می خواهد كه رحمت الهی را نصیب خود كند، باید كه از شهوات دوری كند و هوای نفس را سركوب كرده و از پیروی او بازایستد، هر چند كه این مهم بر اثر شوقی كه نفس به ارتكاب گناه دارد، كاری سخت دشوار است. با این همه آنها كه عشق خدا در دل، شوق و شور قرب و وصل حق تعالی در سر، امید به رحمت و غفران الهی در نظر و سلاح تقوی جهت ستیز با نفس اماره ی به زشتی ها و پلیدیها در

[صفحه 35]

دست دارند، با عزمی راسخ و قدرتی بی پایان كه از كانون قدرت لایزال الهی نشات می گیرد. با ستیزی پیوسته به درازای تمامی عمر و میدانی به فراخی ارض، همواره دشمن نفس را هدف حملات خود قرار می دهند و به توفیق پروردگار پیروز و سربلند از میدان جهاد با نفس بیرون می آیند، كه خدای وعده فرموده:

قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین.[8].

«موسی قوم خود را گفت: استعانت از خدا جوئید و بردبار باشید، به تحقیق كه زمین از آن خداوند است و از میان بندگانش هر كه را خواهد، زمین را به میراث به او بخشد و سرانجام پیروزی از آن تقوی پیشگان است.»

و اعلموا عبادالله ان المومن لایمسی و لا یصبح الا و نفسه ظنون عنده، فلا یزال زاریا علیها و مستزیدا لها.[9].

«ای بندگان خدا!

آگاه باشید كه مومن شب و روز را سپری نمی كند، جز آنكه نسبت به نفس خویش بدگمانست و پیوسته از او عیبجوئی می كند و بیش از آنچه انجام داده (اعمال صالح) از وی می طلبد.»

از نشانه های هوشیاری و زیركی این است كه انسان در برابر دشمن خویش همواره آماده ی دفاع باشد. و هوشیارترین مردم كسی است كه نه تنها در برابر حملات احتمالی دشمن همیشه در كمین بیدار و آماده دفاع

[صفحه 36]

می باشد، بلكه چشم به راه است تا در نخستین فرصت مغتنم و مفید، وی بر دشمن بتازد و خطر و زیان او را برای همیشه از خود دفع كند. پیامبر اسلام (ص) فرمود:

الكیس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت.[10].

«هوشیار كسی است كه بر نفس خود مسلط است و برای پس از مگر تلاش و كوشش می كند.» آنها كه با فرهنگ قرآن و منطق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) آشنایند، به خوبی می دانند كه بزرگترین و خطرناكترین دشمن انسان نفس اوست. عامل مهمی كه انسان را از دستیابی به مقام خلیفه اللهی بازداشته و او را در پست ترین دركات اسفل سافلین جای می دهد، همانا نفس اماره ی به زشتیها و معصیتهاست. نفس آدمی همواره آمادگی هجوم و وارد آوردن ضربات كشنده بر حیات و هویت معنوی انسان را دارد به گونه ای كه اگر لحظه ای انسان زمان اراده و اختیار خود را به وی سپارد، برای همیشه زیانكار و محروم از رحمت حق خواهد شد. و این خطر به حدی عظیم و جدی است كه پیامبر (ص) می فرماید:

الهی لاتكلنی الی نفسی طرفه عین ابدا.

«پروردگار من، مرا لحظه ای، اگر چه به اندازه یك چشم بر هم زدن باشد، به نفسم واگذار مكن.» قرآن كه كتاب هدایت و رقاء و فلاح است و راه دستیابی به رشد و فوز را به انسان می نماید. و انگیزه های ذلت و نكبت و سقوط در آتش جهنم را به روشنی بیان می كند. در كلامی مقدس

[صفحه 37]

با صراحت و قاطعیت هرچه بیشتر از خطر دشمن خانگی و درونی انسان، یعنی نفس او سخن می گوید:

ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم.[11].

«به تحقیق نفس آدمی به زشتی و بدی بسیار فرمانده است، مگر اینكه رحمت و لطف خداوند شامل شود، به درستی كه خدای من بسیار آمرزنده و رحیم است.»

پیامبر اكرم (ص) نفس اماره و هوی و هوس او را انگیزه و علت كور و كر شدن انسان غافل می داند. و عقیده دارد كه اگر آدمی نمی تواند وحی الهی را كه عامل رشد و سعادت انسانهاست بشنود و اگر توان دیدار این همه نشانه های هدایت و مظاهر لطف و رحمت خداوندی را دارا نیست، این درماندگی و عجز كه حاصل كور و كر شدن اوست، نتیجه پیروی كردن از نفس و هوی و هوس و آرزوهای نفسانی، به مدلول:

ایاكم و الهوی فان الهوی یعمی و یصم.[12].

«از هوس نفس پرهیز كنید، به درستی كه هوس انسان را كور و كر می كند.»

امام علی (ع) مصباح همیشه روشن هدایت و اسوه ی صادق و فائز مبارزه با نفس نشانه ی دوری از رحمت پروردگار و برخورداری از خشم خداوند را، روی آوردن به نفس و انحراف از صراط مستقیم می داند، آنجا كه می فرماید:

[صفحه 38]

و ان من ابغض الرجال الی الله تعالی لعبدا و كله الله الی نفسه، جائرا عن قصد السبیل، سائرا بغیر دلیل.[13].

«مبغوض ترین افراد در نزد خداوند متعال كسی است كه خداوند او را به خودش واگذار كرده، ظالمانه از راه حق (صراط مستقیم) بیرون رفته و بی هیچ راهنما و دلیلی در حركت است.»

امام علی (ع) در این فراز از كلام خود، با انسان از یك دشمن بزرگ خانگی سخن می گوید. و عقیده دارد كه انسان مومن در لحظه، لحظه ی شبانه روز عمر خود، در نهایت آگاهی و هوشیاری مراقب نفس خود می باشد. و همیشه مواظب است كه از سوی او خطری متوجه وی نشود. و در نهایت به منظور در امان ماندن از هجوم و وسوسه ی نفس این دشمن درونی انسان- همواره نسبت به او بدگمان و در شك است، تا مباد آنكه از ناحیه ی وی آسیبی به او برسد.

ابن ابی الحدید ذیل جمله ی «و نفسه ظنون عنده» می نویسد:

«الظنون: البئر التی لا یدری افیها ماء ام لا، فالمومن لایصبح و لایمسی الا و هو علی حذر من نفسه، معتقدا فیها التقصیر و التضجیع فی الطاعه.»[14].

«ظنون: چاهی كه نمی دانی آیا در آن آب وجود دارد یا نه؟ پس مومن شب را بروز و روز را به شب نمی رساند، مگر اینكه در پرهیز از

[صفحه 39]

نفس است. و عقیده دارد كه در انجام عبادات نفس وی كوتاهی و تقصیر دارد.»

از تعبیر ابن ابی الحدید این حقیقت به دست می آید، كه مومن همیشه نسبت به نفس خود باید بدگمان باشد. و او را در انجام فرایض دینی و احیاء سنن اسلامی ضعیف و قاصر بداند. و با توجه به این گریزپائی نفس از عبادات و گرایش وی به انواع معاصی و جاذبه های مادی، لازم است كه انسان لحظه ای از نفس و وسوسه هایش غفلت نكند. چرا كه این نفس كامجوی هرگز سر اصلاح و سازگاری با حق را ندارد. و به گفته ی مرحوم حاجی میرزا حبیب خراسانی:


این نفس بداندیش به فرمان شدنی نیست
این كافر بدكیش مسلمان شدنی نیست


زین دیو مجو مهر و وفا، صلح و سلامت
با یكدگر از آدم و شیطان، شدنی نیست


ایمن مشو ار خاتم جم كرد در انگشت
زاهریمن جادو كه سلیمان شدنی نیست


جز با نفس پیر طریقت كه خلیل است
این آتش نمرود، گلستان شدنی نیست[15].


از آنجا كه نفس این اژدهای قهار همواره در كمین و هجوم است و راهزن بی باكی را مانند است كه هر چند او را به مكافات راهزنی عقوبت كنند، دست از این كار بازندارد، برای تنبیه و تزكیه ی نفس از پلیدیها و معاصی، عبادت پروردگار نیكوترین وسیله است. از این روی امام علی (ع)

[صفحه 40]

به مومنین فرمان می دهد، كه نه تنها مراقب هجوم نفس باشید، بلكه او را با افزایش عبادات و واداشتن به اقامه ی فرایض دینی مهار كنید.

علامه خوئی رحمه الله علیه ذیل جمله ی «فلا یزال زاریا علیها و مستزیدا لها» می نویسد:

«(فلا یزال زاریا) ای عایبا علیها فی كل حین، (و مستزیدا لها) ای مراقبا لاحوالها طالبا للزیاده لها من الاعمال الصالحه فی جمیع الاوقات.»

«در همه حال از نفس عیب جوئی می كند و همواره مراقبت بر حال نفس دارد، تا از این راه در همه ی ساعات عمر اعمال صالح بیشتری از وی طلب كند.»

این حقیقت دارد كه اگر نفس را به عبادت و نیایش و انجام اعمال صالح سرگرم نكنی، بی درنگ او فرصت یافته و می كوشد تا انسان را وسوسه كرده و در نتیجه از ذكر حق تعالی و عبادت او بازدارد و به سركشی و معصیت برانگیزد. اندیشه ی ظریف امام علی (ع) این حقیقت را آشكار ساخته و به مومنان فرمان می دهد، تا نفس را در همه حال سرزنش و عیبجوئی كنند و از وی انجام عبادات فروانتری را خواهان باشند. باشد كه در پرتو انجام اعمال صالح لجامی آهنین بر دهان دیو قهار نفس كه همواره در درون آدمی می غرد و انسان را وسوسه می كند، بكوبند. جلال الدین مولوی یكی از فلسفه های عبادت را مهار كردن نفس از طریق نیایش و عبادت حق تعالی دانسته و می گوید:


مشورت با نفس خود گر می كنی
هر چه گوید، كن خلاف آن دین


گر نماز و روزه می فرمایدت
نفس اماره است فكری بایدت[16].

[صفحه 41]

سخن پیرامون مبارزه با نفس دامنه ای وسیع دارد، چندانكه این اوراق محدود گنجایش بیان مختصری از آن همه را ندارد و آنان كه می خواهند اصرار قرآن و احادیث را در پیكار با نفس دریابند، بسنده است كه به كتب احادیث و تفسیر قرآن كریم روی آورند. و اما پیرامون دشمنی نفس با انسان و اینكه نفس بزرگترین دشمن آدمی است، آخرین كلام را از پیامبر اسلام (ص) ملاحظه كنید كه فرمود:

اعدی عدوك نفسك التی بین جنبیك.[17].

«خطرناكترین دشمن تو، نفس تو می باشد كه در میان دو پهلوی تو قرار گرفته است.» بی گمان باور داریم كه در جبهه گسترده عمر در آوردگاه گیتی، آنها می توانند علیه همه ی قدرتهای طاغوتی و امپریالیستی ضد شرف و فضیلت و اخلاق و انسان جهاد كنند، كه نخست در میدان مبارزه ی با نفس و جهاد با دشمن درونی پیروز و موفق باشند. چرا كه تا از دسیسه ها و خطرات دشمن خانگی در امان نباشیم، تاب مبارزه با دشمن خارجی را نخواهیم داشت و به گفته ی سعدی:


تو با دشمن نفس همخانه ای
چه در بند پیكار بیگانه ای


اینكه رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ تحمیلی آمریكا علیه ایران اسلامی، به پیروزیهای پیاپی دست می یابند حاصل چیرگی آنها بر نفس است این كفر ستیزان نخست بر نفس خود پیروز آمده اند، كه دل از دنیا و جاذبه های فریبنده اش كنده اند و در قربانگاه عشق به الله، در نیمه های شب در میان سنگرهای تحت بارش گلوله های خمپاره ی دشمن، با نمازهای

[صفحه 42]

شب و تلاوت قرآن، نفس را قربان می كنند. و به هنگامه ی روز با نثار جان به دیدار و مهمانی خدا می روند. اینان ایثارگران شهید و شاهدان جهادگر اسلامی هستند كه صلابت رزمشان خواب را بر كاخ نشینان غرب و شرق و مزدوران سرسپرده ی ایاشن پریشان ساخته است. و اگر نبود غلبه ی این جوانمردان حامی قرآن، بر نفس و تمایلات نفسانی شان، بیگمان این همه پیروزی و امداد غیبی دست آمد آنها نبود.

فكونوا كالسابقین قبلكم و الماضین امامكم، قوضوا من الدنیا تقویض الراحل و طووها طی المنازل.

«پس مانند پیشتازان قبل از خود باشید كه در پیش روی شما گذشتند، به مانند كوچ كننده ای از دنیا خیمه بركندند و دنیا را سپری كردند به گونه ی گذشتن و طی كردن كاروانسراهای میان راه».

امام علی (ع) این یكتاپرست صادق و آشنا با اسرار حیات و آگاه به فرهنگ اصیل و كمال آفرین قرآن، پس از آنكه گرویدگان به خدا را در جهت مبارزه ی با نفس و خواهش نفسانی در فراخنای زمین و زمان بسیج كرد. و همواره بندگان آفریدگار یگانه را به جهاد با نفس تا هنگامه ی پر هیمنه ی دیدار خدا فرمان داد، اینك در این بخش از سخنان خود چگونگی گذشت از دنیا و سپری ساختن حیات را به آنان می آموزد. و با ارائه الگوهای تعالی و كمال، پیروان خود را به پیروی از این الگوها فرامی خواند. الگوئی را كه اما معرفی می كند، پیشتازان راه خدا و پویندگان صراط مستقیم و پیوستگان به رحمت الهی می باشند.

[صفحه 43]


صفحه 31، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43.








    1. المفردات فی غریب القرآن، تالیف راغب اصفهانی.
    2. سوره ی نازعات، آیه ی 40.
    3. سوره ی یونس، آیه ی 15.
    4. نهج الفصاحه ص 76.
    5. نهج الفصاحه ص 18.
    6. مثنوی به خط میرخانی، ص 228.
    7. سوره ی طلاق، آیه ی 3 -2.
    8. سوره ی اعراف، آیه ی 128.
    9. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 175.
    10. نهج الفصاحه ص 465.
    11. سوره ی یوسف، آیه ی 53.
    12. نهج الفصاحه ص 201.
    13. نهج البلاغه، خطبه 102.
    14. نهج البلاغه، خطبه 102.
    15. دیوان حاجی میرزا حبیب خراسانی، چاپ زوار ص 88.
    16. مثنوی به خط میرخانی ص 161.
    17. نهج الفصاحه ص 66.